بمیرم، بمیری ندارد!

بمیرم، بمیری ندارد! لودر بیاندازید! عودلاجان ویران کنید

گفت‌وگو با اسماعیل یغمایی، باستان‌شناس پیشکسوت


مصاحبه : فاطمه علی اصغر، خبرآنلاین/ 22 تیر 1394
سال 1384 بود که نیروی انتظامی، به ریاست محمد قالیباف ۶ هکتار از زمین‌های عودلاجان را به بهانه خانه‌های مجردی، منقل خانه‌ها و آسیب‌های اجتماعی با خاک یکسان کرد. حالا پس از ده سال، صورتجلسه‌ای در ۲۳ خرداد تصویب شده است که بر اساس آن ۶۴ خانه در بافت تاریخی (این بار کل منطقه 12) به بهانه خانه مجردی در دست تخریب قرار گرفته است. با این طرح بار دیگر ناقوس ویرانی تهران از هم گسیخته به صدا در آمده است اما این تنها بخشی از ویرانی‌های این شهر به شمار می‌رود چرا که بسیاری از کارشناسان میراث فرهنگی خبر از مرمت‌های نامناسب میدان مشق هم می‌دهند. اسماعیل یغمایی، باستان‌شناس پیشکسوت در گفت‌و‌گویی با خبر آنلاین می‌گوید:«اگر قرار است این روند در شهر تهران ادامه پیدا کند دیگر بمیرم، بمیری ندارد، مثل بوذجمهری که همه دروازه‌های تهران را در عرض چند روز خراب کرد، عودلاجان و سایر بخش‌های بافت تاریخی را لودر بیاندازید با خاک یکسان کنید.»

این روزها بار دیگر بافت تاریخی تهران دستخوش تهدیدهای جدی شده است، احتمال دارد به بهانه اجرای طرح انضباط شهری، بافت تاریخی تهران برای همیشه از دست برود. هرچند در بخش‌هایی هم که در دست مرمت و بازسازی است شاهد اتفاقات خوبی از سوی شهرداری نیستیم.
– به نظر من بخش‌های تاریخی هم که مرمت و بازسازی انجام می‌شود، با مشکلات جدی روبه‌رو است به عنوان مثال دروازه میدان مشق، این دروازه زیربنای میدان مشق از دوران قاجاریه است. در آن زمان هرچند این دروازه یکی از دوازده دروازه اصلی تهران نبود اما دروازه‌ای بود رو به گسترده‌ترین میدان آن زمان که سپاهیان در آن به مشق می‌پرداختند. پس از روی کار آمدن پهلوی بخش‌های بسیاری از کاشی‌های آن‌را برداشتند و به جای بخشی از کاشی‌هایی قاجاریه کاشی‌هایی با نگاره فتح تهران در کودتای اسفند 1292 گذاشتند. دروازه‌ای چدنی با تندیسی از رضاشاه و شعری از ندیم‌الملک. به هر حال سر و سامانی به این میدان دادند اما کاشی‌های دوره قاجاریه با نگاره‌های خانه و جانوارانی چون شیر و پلنگ برجای ماند. در هنگامه انقلاب اسلامی مردم تندیس رضاشاه را کندند و می‌گویند در باغی که روبه‌روی آن بود دفن کردند که امروز سرنوشت آن معلوم نیست.

 

بعد از انقلاب چه اتفاقی برای این دروازه افتاد؟
– پس از انقلاب مهندس آیت‌الله‌زاده شیرازی، نوه آیت‌الله‌زاده شیرازی که خطوط اصلی سیاست میراث فرهنگی را تعیین می‌کرد. بسیاری از کاشی‌های آن و ابیاتی از ندیم‌الملک را که در ستایش رضاشاه بود، از جا کند و چون شعری ملک‌الشعرا سردر موزه ملی ایران نابود ساخت. شاید حدود ده سال پیش بنا شدند که این دروازه را ترمیم کنند ولی بی‌آن‌که پی آن‌را بکنند بدون این‌که به زیر ساخت آن فقط به آرایش رو کاری آن پرداختند. سرنوشت تلخ دروازه میدان مشق ظاهراً هم‌چنان تا امروز ادامه دارد. حالا شهرداری وارد این گود شده چون توانایی مالی بسیار دارد و سازمان میراث فرهنگی هم سکوت می‌کند. بر پایه طرحی که بر بالای آن نصب شده می‌خواهند آرم شهرداری را بزنند و به خیال خودشان زیباسازی کنند. در حالی که دروازه میدان مشق یکی از بارزترین هویت‌های تهران و تنها دروازه باقی‌مانده است. حالا چون در زمان پهلوی نخست تهران شکل پایتخت را به خود گرفته بود امروز در حال نابودی است غافل از آن‌که دارند هویت تهران را از بین می‌برند.

 

در مورد بافت تاریخی هم همین روند وجود دارد. در طی سال‌های گذشته تهران از هویت خالی شده است.
– باید به این آقایان محترم گفت چرا همش قر قر قر می‌کنید، یک لودر بیاورید و آن‌را از جا بکنید مثل عودلاجان و بازار تهران که بهتر است شبانه دو تا لودر بیاورید و آن‌را از بیخ و بن خراب کنید. دیگر من بمیرم، تو بمیری ندارد چرا تعارف می‌کنید وقتی هویت و محدوده باستانی شوش که یکی از پنج شهر کهن دنیا و کهن‌ترین شهر آسیاست به دست چند کمک مهندس ناآشنا می‌افتد دیگر چه انتظاری از این سازمان می‌رود؟ خدا پدر سرتیپ بوذجمهر را بیامورزد که یک هفته‌ای تمام دروازه‌های تهران را خراب کرد، شما هم بزنید دروازه میدان مشق، عودلاجان، بهارستان، بازار و هر جایی که دلتان می‌خواهد خراب کنید.