انتشارات پژوهشگاه میراث فرهنگی در کما

کاوش‌هایی که به دلیل منتشر نشدن ابتر ماند

مصاحبه با فاطمه علی‌اصغر/28 اردیبهشت 1394/ ماهنامه شبکه آفتاب

مسؤول غرفه گفت: «تنها دو عنوان کتاب جدید در ۱۳۹۳ منتشر شده.» در خبرها آمده در سال‌های اخیر، پژوهشگاه ۱۲۰ عنوان کتاب در حوزه‌ی میراث فرهنگی با مفاهیم باستان‌شناسی، مردم‌شناسی، ابنیه و بافت، زبان‌شناسی، حفاظت و مرمت، و گردشگری ارائه کرده است. برخی مسؤولان پژوهشگاه هم در گفت‌وگو با «شبکه آفتاب» از انتشار پنجاه عنوان کتاب و مجله در سال گذشته خبر دادند. اما این اطلاعات با غرفه‌ی کوچک و مهجور پژوهشگاه میراث فرهنگی در نمایشگاه کتاب جور درنمی‌آید؛ کتاب‌های انتشارات پژوهشگاه میراث فرهنگی در غرفه‌ی شماره‌ی هجده نمایشگاه بین‌المللی کتاب، مرتب و منظم، کنار هم چیده شده‌اند؛ غرفه‌ای بی‌سروصدا و با مخاطبانی اندک. بررسی کتاب‌ها هم گویای آن است که انتشار بیشتر آن‌ها به سال‌های قبل از ۱۳۸۸ برمی‌گردد. دستاورد این غرفه باید به این پرسش پاسخ بدهد که آیا بخش پژوهش و انتشارات سازمان طی دو سال گذشته با تغییر مدیریت سازمان میراث فرهنگی کمر راست کرده است یا نه؟ در مهر ۱۳۹۲، پژوهشگاه میراث فرهنگی ۴۷ هزار جلد کتاب تخصصی‌اش را همراه هزاران قطعه عکس تاریخی، در جریان انتقال پژوهشگاه، از دست داد. حال باید دید طی این دو سال چه گزارش‌ها و کتاب‌هایی از سوی بخش انتشارات پژوهشگاه منتشر شده تا شاید مرهمی شود بر از دست دادن گنجینه‌های مکتوب ملی.
هرچند نباید این را هم فراموش کرد که انتشارات پژوهشگاه جدا از سازمان میراث فرهنگی است؛ سازمانی که کارشناسان روابط عمومی آن می‌گویند امسال غرفه‌ای در نمایشگاه کتاب نداشته است. این در حالی است که انتشار مجله، کتاب علمی و جزوه‌ی آموزشی، تولید نرم‌افزار و برنامه‌های رایانه‌ای متناسب با اهداف پژوهشگاه طبق ضوابط و مقررات مربوط جزو اساسنامه‌ی پژوهشگاه میراث فرهنگی است. از طرف دیگر گفت‌وگو با باستان‌شناسان حکایت از دل پرخون آن‌ها در زمینه‌ی انتشار کتاب‌هایشان دارد.

گزارش‌هایم کجاست؟
«مدتی است رابطه‌ام را با میراث فرهنگی قطع کرده‌ام. بسیاری از گزارش‌هایی که در دهه‌ی شصت و هفتاد درباره‌ی بقعه‌ی شیخ صفی یا نیشابور به سازمان دادم، همه به مرودشت رفت و نیامد. قرار بود که این گزارش‌ها روزی کتاب شود، اما نشد.»

محمود موسوی، باستان‌شناس پیشکسوت ایران، می‌گوید: «فکر می‌کردم با آمدن مسؤولان جدید تا حدودی مسائل انتشار کتاب‌ها حل می‌شود اما این امر هم میسر نشد.» حالا خیلی از گزارش‌های باستان‌شناسی، که می‌توانست راهگشای دانشجویان و تحقیقات بعدی باشد، معلوم نیست کجا هستند و به فراموشخانه سپرده شده‌اند. کتاب «طوس شهر خفته در تاریخ» در حال حاضر یک چاپ ابتدایی شده اما فعالیت‌هایی که در حریره کیش داشتیم هم همین‌طور مانده درحالی‌که کتابی در این زمینه منتشر نشده است.»

مادر لال میراث فرهنگی
اسماعیل یغمایی، باستان‌شناس باسابقه‌ی میراث فرهنگی، هم از شرایط انتشار کتاب‌های پژوهشگاه میراث فرهنگی دل پردردی دارد. او در پاسخ به این سؤال که کدام گزارش‌های باستان‌شناسی شما از سوی پژوهشگاه منتشر شده می‌گوید: «پرسش شما سخت برایم شگفت‌انگیز است. سازمان میراث فرهنگی، پژوهشکده و پژوهشگاه هیچ‌کدام اداره یا بخشی ندارند که به نشر کتاب و گزارش‌ها بپردازد. به نظرم سازمان توانایی چاپ حتی یک فصلنامه‌ی باستان‌شناسی را هم ندارد. شواهد گویاست، موزه‌ی ایران باستان تنها موزه در این دنیای بزرگ است که حتی مجله ندارد درحالی‌که افتخار می‌کند که مادر موزه‌های ایران است؛ اما مادری لال.»
به‌رغم گفته‌های یغمایی، پژوهشگاه بخشی تحت عنوان انتشارات دارد. این باستان‌شناس اما می‌گوید: «ما که چیزی ندیدیم.»
آیا شما گزارشی برای چاپ داده‌اید، خیلی از مسؤولان می‌گویند، مهم‌ترین مشکل خود باستان‌شناسان هستند؟ «من پیش از انقلاب تا هفت هشت سال پیش که در منطقه‌ی دشستان کار می‌کردم گزارش همه‌ی کاوش‌هایم را مثل کاخ سنگ سیاه، کاخ بردک سیاه، مهرکده و آتشکده‌ی محمدآباد و حتی گزارش بررسی‌های پراکنده‌ام را هم به میراث فرهنگی بوشهر سپردم. این گزارش‌ها کجا هستند؟ خنده‌دار است اگر بگویم گزارش‌هایی که باید در بایگانی محرمانه نگهداری شود، در کتابخانه گذاشتند، ورق‌ورق شد؛ هر باستان‌شناسی آمد و از آن برای تز و رساله‌ی خودش استفاده کرد، روزنامه‌های محلی به اسم خودشان مقاله‌ها را انتشار دادند و امروز از آن‌همه عکس‌های اوریجینال و از آن همه گزارش یک صفحه هم نمانده است.»
حرف این باستان‌شناس این است که «حالا پس از چهل سال، وقتی خانم حمیده چوبک، رئیس پژوهشکده‌ی باستان‌شناسی، از من گزارش برازجان را خواست به او گفتم این پژوهش‌ها میراث برازجان است. گفت که دو سه بار زنگ زده ولی آن‌ها گفته‌اند که گزارشی داده نشده است. به او گفتم در مجله‌ی «باغ نظر» از این گزارش‌ها مقاله نوشته‌اند، عکس‌ها و نقشه‌ها چاپ شده؛ چطور گزارش داده نشده؟ تا این‌که یک بار یکی از آقایان را با خانم چوبک روبه‌رو کردم و  ایشان بالاخره  گفت که بله گزارش داده‌اند. به نظر می‌رسد که در سازمان میراث فرهنگی کسی نیست که جواب درستی به سؤالات بدهد».
یغمایی چند سال پیش کتاب شهر پانزدهم شوش را منتشر کرده، می‌گوید: «این کتاب چاپ شد و من آن را در ۱۳۸۰ به آقای گلشن، مدیر وقت پژوهشکده، دادم. بعد از ده سال خاک خوردن، میراث خوزستان گفت که آن را چاپ می‌کند. دو ماهی گذشت، بعد گفتند که ناشر پیدا کنید تا این گزارش چاپ شود. از یکی از باستان‌شناسان خواهش کردم با میراث خوزستان در چاپ این کتاب شریک شود. هر کدام یک میلیون تومان سرمایه‌گذاری کردند. هفت هشت ماه بعد هم میراث خوزستان جواب داد ما هشتصد هزار تومان بیشتر نداریم. دویست هزار تومان هم خودتان بگذارید. من از حقوق تقاعد هفتصد هزارتومانی‌ام دویست تومان هزار تومان به میراث خوزستان دادم. آخر میراث خوزستان، با آن شیر نفت همیشه‌باز، باید دست گدایی‌اش را جلو من دراز کند؟ تا این‌که سرانجام سال گذشته این کتاب را به شرکت سهامی انتشار دادم. این انتشارات هم پشت کتاب نوشت ۱۱۰۰ نسخه، بعد دویست نسخه با چاپ دیجیتال زدند که بیشتر عکس‌ها و نوشته‌ها پاک شد. بار دیگر دویست نسخه‌ی دیگر با زیراکسی زدند که جوهرش چینی درجه یک است. این بار به ناگزیر قرارداد را فسخ کردم. وقتی نشر سازمان این باشد، انتشاراتی‌های دیگر این‌طور کتاب‌ها را قربانی می‌کنند.»
او تجربه‌های دیگری هم دارد: «دو سه هفته پیش در پژوهشکده بودم، مسؤول پژوهشکده گفت کتاب «کاخ بردک سیاه» را بدهید چاپ کنیم. گفتم خانم شما در ۱۳۹۳ چند کتاب چاپ کردید؟ گفت هیچی. فکر می‌کنم بهتر است این گزارش‌ها، مثل حفاری بوکان دامغان و آن‌جایی که حفاری کردم و کتاب‌هایشان حاضر است، آن‌قدر در قفسه‌های خانه خاک بخورند تا من بمیرم و آقا خسرو، رفتگر محل ما، همه را بریزد در سطل زباله؛ جایی که جای راستین گزارش‌های باستان‌شناسان است. درست مثل سرانجام گزارش‌هایی که از تهران به شیراز می‌رفت و چندین بسته‌ی آن در یکی از گاراژهای آباده جا ماند و باد آن‌ها را ورق‌ورق کرد و آخرش یک رفتگر که از جمع کردن آن‌ها خسته شده بود سرانجام به شهردار و شهردار به فرماندار گزارش داد و معلوم شد گزارش‌های باستان‌شناسی است که چند ماهی است در آن‌جا مانده و اصلاً میراث یادش رفته این گزارش‌ها را. خوشا به حال بقال‌های آباده که در این گزارش‌ها پنیر می‌پیچند و بچه‌هایشان با آن بادبادک درست می‌کنند.»

آن زمان هنوز کامپیوتر نبود
محمدرحیم صراف، پیشکسوت باستان‌شناسی، می‌گوید: «من ده سال است که می‌خواهم دو کتاب از گزارش یازده فصل تپه‌ی هگمتانه و ظروف سفالی سبزآباد قزوین منتشر کنم. هر بار به من گفته‌اند که سازمان میراث فرهنگی پول ندارد، اعتبار ندارد. از طرف دیگر تغییرات مدیریت سازمان و پژوهشکده هم باعث شد که چاپ این کتاب‌ها با مشکل برخورد کند. از طرف دیگر گرفتاری‌های خود ما هم است. به‌هرحال وقتی کسی حمایتی نکند، انگیزه‌ای هم باقی نمی‌ماند.»
برخی از مسؤولان اما معتقدند که بسیاری از گزارش‌های باستان‌شناسی به‌صورت دست‌نوشته به آن‌ها داده شده، نه به‌شکل سی‌دی، بنابراین چاپ آن به مشکل برخورده است، اما صراف می‌گوید که ما در ۱۳۷۹ کاوش‌های هگمتانه را تمام کردیم. در آن زمان کامپیوتر نبود و با ماشین تحریر تایپ می‌کردیم. این کتاب هزار و پانصد صفحه است و ده‌ها قطعه عکس و نقشه دارد. خوب این‌ها همه آماده است. مشکل این‌جاست که کسی حمایت نمی‌کند. البته آقای سلطانی‌فر، رئیس سازمان میراث فرهنگی، دستور چاپ این کتاب را داده است؛ حالا باید دید که چه می‌افتد.

تعیین تکلیف ۵۲ عنوان کتاب مانده در پژوهشگاه
ملیحه مهدی‌آبادی مدیر اسناد، کتابخانه و انتشارات میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی است. او مهم‌ترین دستاورد بخش انتشارات پژوهشگاه را تعیین تکلیف کتاب‌هایی می‌داند که در ده سال گذشته بلاتکلیف مانده بودند: «زمانی بخش انتشارات سازمان میراث فرهنگی از نظر سازمان «اداره» محسوب می‌شد اما متأسفانه در تغییر و تحولات سازمان اداره به بخش تبدیل شد و همین مسأله روند انتشارات کتاب را با مشکلات بیشتری روبه‌رو کرد. از طرف دیگر در ده سال گذشته ۵۲ عنوان کتاب برای داوری به انتشارات معرفی شد که همه بلاتکلیف بودند و سعی کردیم در سال گذشته تکلیف آن‌ها را مشخص کنیم.»
او درباره‌ی روند ارائه‌ی عنوان کتاب‌ها برای انتشار توضیح می‌دهد: «دو نوع تقاضای چاپ برای کتاب‌های مرتبط با میراث فرهنگی وجود دارد، یکی پژوهشگران داخل و دومی خارج از پژوهشگاه. معمولاً وقتی کاوش‌های باستان‌شناسی انجام می‌شود، حاصل گزارش‌ها چاپ می‌شود. این کار هم از طریق پژوهشکده‌ی باستان‌شناسی آماده می‌شود. پژوهشگر یک نسخه‌ی پرینت‌شده را به پژوهشکده درخواست می‌دهد و بعد رئیس پژوهشکده آن را در شورای پژوهشی مطرح می‌کند که آیا این پژوهش را می‌شود چاپ کرد یا نه. پژوهش‌ها در کمیته داوری می‌شوند. البته آیین‌نامه‌ای برای انتشارات تهیه شده که قرار است در داوری تغییراتی ایجاد شود و داورهایی هم از خارج پژوهشگاه در حوزه‌ی نشر و باستان‌شناسی و معماری موضوع‌ها را بررسی می‌کنند. البته این آیین‌نامه هنوز ابلاغ نشده اما قرار است که این اتفاق بیفتد.»
با این وجود انتشارات پژوهشگاه که می‌توانست یکی از مهم‌ترین منابع تولید مطالب مربوط به میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی باشد، اکنون بخشی غیرفعال است. بخشی که در سال گذشته تنها دستاوردهایش کتاب‌های «آرامگاه دو بانوی عیلامی»، «گزارش‌های سیزدهمین گردهمایی باستان‌شناسی ایران»، «مجموعه مقالات یازدهمین همایش حفاظت تاریخی»، «چکیده‌ی مقالات همایش ملی میراث روایی»، مجله‌ی «فرهنگ و مردم»، «بنادر تاریخی خلیج فارس» و دو شماره مجله‌ی «عطار» بوده است. درحالی‌که بسیاری از پژوهش‌هایی که طی سالیان طولانی با هزینه‌های کلان سازمان میراث فرهنگی انجام شده، بدون هیچ برنامه‌ای برای انتشار بلاتکیف مانده‌اند و دیگر کمتر پژوهشگری امیدی به انتشار کتاب‌هایش با حمایت سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی و پژوهشگاه آن دارد.