پیامد دفن شهدا در محوطهی باستانی پاسارگاد که در فهرست میراث جهانی به ثبت رسیده بسیار خطرناک است. نخست اینکه اگر خدای ناکرده جنگ دیگری در ایران بشود هیچ کس سلاح به دست نمیگیرد که به جبهه برود. چون گمان اینکه پس از شهادت در به در شود و حتی جایی که دوست ندارد به خاک سپرده شود، انگیزه هر آدمی را میگیرد. دیگر اینکه این همه جا آن هم جاهای مذهبی مثل امامزاده یا جایی مثل جمران در ایران هست. چرا باید این شهدای گرامی را اینگونه در به در و آواره کرد. یکی اینجا در میدان، یکی آنجا در پاسارگاد، یکی در دانشگاه. هیچ کس نیست بپرسید شما از روح این انسانهای شریف چه میخواهید.
اما مهم اینکه بیکفایتی سازمان میراث فرهنگی است. خانم احمدیپور هیچ توان و برشی در برابر این رخداد تلخ ندارد. مخالفت مهندس بهشتی آنقدر کوچک و ناچیز بود که به چشم نیامد. ظاهراً همه کاره میراث از سرپرست تا آبدارچی را نفر دیگری اداره میکند. شهید خاک میکند، آثار موزه را به خارج میفرستد، با قاچاقچیها میسازد، یکی را برمیدارد و یکی دیگر را میگذارد. هر کار که دلش بخواهد بدون توجه به اینکه این سازمان یک سرپرست یا رییس دارد انجام میدهد. با این وضع ما اصلاً چرا سازمانی به اسم میراث فرهنگی داریم. درش را ببندید و خیال همه را راحت کنید.